- مشخصات كتاب
- مقدمه
- نسب رسول خدا
- ولادت رسول خدا و شرح زندگاني آن حضرت تا ازدواج با خديجه
- اشاره
- پيشگوييها و سخنان كاهنان
- تاريخ ولادت
- در شب ولادت
- محل ولادت
- دوران شيرخوارگي
- حليمه سعديه
- داستان شكافتن سينه رسول خدا و تحقيقي در اين باره
- باز هم از حليمه بشنويد
- از امير المؤمنين
- پايان زندگاني صحرا و قدرداني از حليمه و دخترش
- گم شدن رسول خدا در مكه
- كفالت عبد المطلب
- وفات آمنه و داستانهاي ديگري از عبد المطلب
- وفات عبد المطلب
- كفالت ابو طالب از رسول خدا
- برخي از حالات رسول خدا در كودكي
- نخستين سفر رسول خدا به شام و داستان بحيرا
- محمد امين
- ازدواج با خديجه و ماجراهاي بعد از آن تا بعثت
- شرح حال كوتاهي از زندگي خديجه
- دومين سفر رسول خدا
- مراسم ازدواج و عقد خديجه
- فرزندان رسول خدا از خديجه
- شمهاي از فضايل خديجه
- پس از ازدواج با خديجه
- داستان تجديد بناي كعبه و حكميت رسول خدا
- زمزمه مخالفت با بت پرستي
- تاريخچه مختصري از بت پرستي و بتهاي معروف اعراب و عادات زشت ديگر
- نزديك زمان بعثت
- خبرهاي دانشمندان يهود و نصاري درباره بعثت رسول خدا
- داستان سلمه و يهودي
- گفتار ثعلبه و اسيد پسران سعيه و اسلام آنها
- جريان اسلام آوردن سلمان فارسي و گفتار كشيش مسيحي
- بعثت رسول خدا
- اشاره
- كيفيت نزول وحي
- بازگشت رسول خدا به خانه و سخنان خديجه
- نخستين مسلمان و نخستين دستور
- دستور نماز
- دومين مردي كه مسلمان شد
- اظهار دعوت
- انذار خويشان
- دعوت عام
- مبارزه با بت و بتپرستي
- مشركان در پيشگاه ابو طالب
- شدت آزار مشركان
- ابو لهب و رسول خدا
- عمار ياسر و پدر و مادرش
- بلال حبشي
- خباب بن الارت
- احتجاج قريش با پيغمبر
- نمايندگان قريش در يثرب
- در موسم حج
- باز هم از وليد بشنويد
- دفاع ابو طالب از آن بزرگوار
- داستاني از عبد الله بن مسعود
- هجرت به حبشه
- فرستادگان قريش به حبشه
- در پيشگاه نجاشي
- مهاجرين در حضور نجاشي
- دنباله داستان و انتقام عمرو عاص از عماره
- تعهد نامه قريش در قطع رابطه با بني هاشم صحيفه ملعونه
- تصميم چند تن از بزرگان قريش براي از بين بردن صحيفه ملعونه
- خبر دادن رسول خدا از سرنوشت صحيفه
- افراد سرشناسي كه در اين سالها به مسلمانان پيوستند
- معراج
- وفات ابو طالب و خديجه
- در بالين خديجه
- و اينك چند جمله درباره ايمان ابو طالب
- سفر به طائف
- بازگشت رسول خدا به مكه
- فراهم شدن مقدمات هجرت
- داستان اسعد بن زراره و ذكوان...
- سال يازدهم بعثت و اسلام شش يا هشت تن از مردم يثرب
- پيمان عقبه اولي و آمدن مصعب بن عمير به يثرب در سال دوازدهم
- پيمان عقبه دوم
- ازدواج با سوده
- مقدمات هجرت رسول خدا
- نخستين مهاجر
- مصادره اموال
- اجتماع در دار الندوه
- هجرت رسول خدا
- اشاره
- مشركين قريش چه كردند؟
- در غار ثور
- راه أمن شد
- سراقه در تعقيب رسول خدا
- معجزهاي از رسول خدا
- در محله قباء
- ورود علي
- ورود به مدينه
- عبد الله بن ابي،رئيس منافقين مدينه
- در خانه أبي ايوب
- ساختمان مسجد مدينه(و فضيلتي از عمار)
- خبري از آينده عمار
- خانههاي جمعي از مهاجرين و فضيلتي از علي
- كارهاي اوليه و پيمان برادري
- كارشكني يهود
- اسلام چند تن از بزرگان يهود
- ازدواج با عايشه
- جهاد و دستور جنگ با دشمنان
- سريه حمزة بن عبد المطلب
- سريه عبيدة بن حارث
- غزوه ودان
- حوادث ديگري در سال اول
- سال دوم هجرت و جنگ بدر
- اشاره
- غزوه بواط
- غزوه عشيره
- سريه سعد بن أبي وقاص
- غزوه بدر اولي(يا سفوان)
- سريه عبد الله بن جحش
- تغيير قبله مسلمانان
- فرض روزه(بنا بر قولي)
- بناي مسجد قبا
- ازدواج امير المؤمنين با فاطمه
- جنگ بدر
- لشكر اسلام
- نظر خواهي رسول خدا
- تصميم به جنگ
- ترديد قريش در جنگ
- كشته شدن عتبه،شيبه و وليد
- حمله عمومي و شكست قريش
- سرنوشت ابو جهل
- سفارش پيغمبر درباره عباس و ابو البختري
- مقتولين و اسيران جنگ
- سرنوشت اسيران و غنايم جنگ
- ابو العاص بن ربيع
- نمونهاي از ايمان مسلمانان
- تقسيم غنايم
- شاهدان از زبان ابو رافع و مرگ ابو لهب
- ابو سفيان قانون شكن
- قريش به فكر انتقام ميافتند
- غزوه سويق
- داستاني از غزوه ذي امر
- پيمان شكني يهود...
- محاصره و اخراج يهود بني قينقاع
- سريه زيد بن حارثه
- ازدواج با حفصه
- سال سوم هجرت و جنگ احد
- اشاره
- در مدينه
- عمرو بن جموح
- حنظلة بن ابي عامر
- صف آرايي دو لشكر
- شايعه كشته شدن پيغمبر
- شهادت حمزة بن عبد المطلب
- كساني كه با رسول خدا ماندند
- مقام علي در احد
- ابو دجانه
- سهل بن حنيف و عاصم بن ثابت
- سعد بن ربيع
- نسيبه ام عمارة
- داستان ابي بن خلف
- دنباله ماجراي جنگ
- مشركين رفتند
- رسيدن خبر جنگ به مدينه و آمدن زنان به احد
- بر سر كشتگان
- شماره كشتگان و دفن آنها
- مراجعت به مدينه
- غزوه حمراء الاسد
- بازگشت لشكر اسلام
- سريه ابو سلمه
- ولادت امام مجتبي
- سال چهارم هجرت
- سال پنجم هجرت و غزوه خندق
- غزوه خندق(يا احزاب)
- رسيدن خبر به مدينه و دستور حفر خندق
- فضيلتي از سلمان
- سختي كار
- صدور چند معجزه از پيغمبر خدا در حفر خندق
- بركتي كه در خرما پيدا شد
- بركت غذاي جابر
- برقي كه از سنگ جهيد
- يهود بني قريظه پيمان خود را ميشكنند
- رسيدن لشكر قريش و احزاب به مدينه
- شجاعت يك زن مسلمان هاشمي
- مشورت رسول خدا با انصار براي مذاكره صلح
- كشته شدن عمرو بن عبدود به دست علي
- ضربتي كه از عبادت جن و انس برتر بود
- داستان ديگري كه ضميمه شد و احزاب را به فرار مصمم ساخت
- مأموريت نعيم بن مسعود
- تفرقه در ميان دشمن
- سختي كار
- مأموريت حذيفه در آن شب سهمگين
- شهداي جنگ خندق
- غزوه بني قريظة
- چند تن از يهود بني قريظه مسلمان شدند
- داستان ابو لبابه در ماجراي محاصره بني قريظه
- بني قريظه تسليم شدند
- وفات سعد بن معاذ
- ازدواج با زينب بنت جحش و داستان زيد بن حارثه
- ازدواج زيد بن حارثه با زينب بنت جحش
- طلاق زينب و ازدواج رسول خدا با او
- توضيحي كوتاه درباره مسئله تعدد زوجات
- و اما درباره تعدد زوجات پيغمبر اسلام...
- سريه عبد الله بن عتيك و قتل سلام بن ابي الحقيق يهودي
- سراياي ديگر اين سال
- غزوه ذي قرد
- نماز استسقا و طلب باران
- سال ششم هجرت
- غزوه بني المصطلق
- داستان افك به روايت عايشه
- صلح حديبية و بيعت رضوان
- رفت و آمد فرستادگان قريش و رد و بدل پيامهاي صلح
- اسارت مكرز بن حفص به دست مسلمانان
- عذرخواهي عمر از فرمان رسول خدا
- بيعت رضوان
- اعتراض عمر بن خطاب به رسول خدا
- علي متن قرارداد را مينويسد
- داستان ابو بصير
- فضيلتي از علي بن ابيطالب
- دعوت سران جهان به اسلام
- نامهاي كه به مقوقس پادشاه مصر نوشت
- سال هفتم هجرت
- سال هشتم هجرت
- سريه عمرو بن كعب و حارث بن عمير
- جنگ مؤته
- جنگ شروع شد
- پيغمبر از ميدان جنگ خبر ميدهد
- مراجعت سپاه به مدينه
- سريه ذات السلاسل
- فتح مكه
- ابو سفيان به مدينه ميآيد
- تجهيز لشكر
- نامه حاطب بن ابي بلتعه به قريش
- حركت سپاه به سوي مكه
- در ذي طوي
- در كنار خانه كعبه
- فرازهايي از سخنان رسول خدا
- بلال اذان نماز را گفت
- بيعت مردان و زنان قريش
- ترس انصار از توقف پيغمبر در شهر مكه
- تجهيز سپاه اسلام
- افرادي كه با رسول خدا ماندند
- دو تن از زنان فداكار
- كمك الهي و مراجعت منهزمين
- غنايم جنگ و كشتگان
- تعقيب از دشمن
- جنگ طائف
- تهديد به ويران كردن تاكستانها و انهدام باغها
- از حوادث ايام محاصره
- ورود به جعرانه و استرداد اسيران
- خواهر رضاعي پيغمبر در ميان اسيران
- تسليم شدن مالك بن عوف
- تقسيم غنايم
- اعتراض ذو الخويصرة تميمي
- گله انصار و سخن رسول خدا
- عمره رسول خدا از جعرانه و بازگشت به مدينه
- ولادت ابراهيم فرزند رسول خدا
- مرگ زينب دختر رسول خدا
- سال نهم هجرت
- سال وفود
- اسلام زيد الخير و عدي بن حاتم
- جنگ تبوك
- سختي كار
- كارشكنيها
- شدت عمل در برابر منافقان
- گريه كنندگان(بكائين)
- متخلفان از جنگ
- رسول خدا علي را در اين سفر همراه خود نبرد
- خطابه پيغمبر براي لشكريان
- حركت جيش العسره به سوي تبوك
- يك خبر غيبي
- باز هم يك خبر غيبي،و فضيلتي از ابي ذر غفاري
- ورود به تبوك
- داستان عقبه و نقشه قتل پيغمبر اسلام
- يك مسلمان نمونه
- بازگشت از تبوك و داستان مسجد ضرار
- سرنوشت سه تن متخلفان از جنگ
- هيئت ثقيف در محضر رسول خدا
- علي در راه انجام يك مأموريت خطير و تاريخي
- مرگ ابراهيم فرزند رسول خدا
- فرستادگان بني عامر و توطئه قتل پيغمبر اسلام
- ساير وفدها و هيئتها
- فرستاده بني سعد
- فرستادگان عبد القيس
- فرستادگان بني حنيفه
- وفد بني زبيد
- وفد كنده
- سال دهم هجرت
- سال يازدهم هجرت
- پاورقي
به دنيا آمد.از بهترين خاندانهاي عرب و شريفترين آنها بود و بزرگترين منصبها و سيادتها در آنها وجود داشت.زيرا منصب سقايت و اطعام حاجيان كه بزرگترين افتخار و بهترين منصبها بود از راه ارث به خاندان بني هاشم و عبد المطلب جد آن بزرگوار رسيده بود.
عدنان
پدران آن حضرت تا به عدنان كه نام برديم همگي از بزرگان زمان خويش و بيشتر آنها از فرمانروايان مكه و حجاز بودند و از نظر معنوي و ايمان نيز چنانكه مورد اتفاق علماي اماميه رضوان الله عليهم مي باشد همگان موحد و خدا پرست بوده و از عدنان تا حضرت آدم(ع)نيز اين گونه بوده اند گذشته از اينكه بسياري از آنان چون حضرت اسماعيل و ابراهيم و نوح(ع)از پيغمبران بزرگوار الهي و بلكه برخي آنان از انبياي اولوالعزم مي باشند.سر سلسله اين دودمان شريف يعني عدنان از مردان بزرگ زمان خويش و از فصحا و دلاوران بوده و در برخي از تواريخ آمده كه روزي در بيابان شام هشتاد سوار او را تعقيب كرده و بدو حمله بردند و او يك تنه با ايشان جنگ كرد تا آنكه اسبش از پاي درآمد و كشته شد،و پياده با آنان جنگيد تا وقتي كه خداوند او را از شر آنان نجات بخشيد.
مضر
و ديگر مضر بن نزار است كه بر طبق حديثي پيغمبر(ص)فرمود:مضر را دشنام نگوييد كه او بر دين ابراهيم(ع)بوده و از سخنان اوست كه گويد:«من يزرع شرا يحصد ندامة».(كسي كه شري بكارد ندامت و پشيماني درو كند.)و گويند:مضر داراي آواز خوشي بود كه در زمان او كسي آوازش مانند وي نبوده و او نخستين كسي است كه«حدي» [1] براي شتران خواند.و برخي گفته اند: قريش به كساني گويند كه نسبشان به مضر برسد. [2] .
الياس
و ديگر الياس است كه در ميان قوم خود به سيادت و بزرگي معروف گشت و همگان اطاعتش را گردن نهادند.و او نخستين كسي است كه شترهايي براي خانه كعبه قرباني كرد.و گويند:مثل او در عرب همانند لقمان حكيم است در ميان قوم خويش.و چون از دنيا رفت همسرش كه زني بود به نام خندف از شدت تأثري كه از مرگ شوهر بدو دست داد با خود عهد كرد كه زير سقف و سايباني نرود و همچنان بود تا از دنيا رفت.
مدركه
و ديگر مدركه است كه گويند نامش عمرو بوده و سبب اينكه او را مدركه گفتند بدان جهت بود كه وي درجه اعلاي عزت و بزرگي را در ميان قوم خود درك كرد،و بدان رسيد.
كنانه
و در شرح حال كنانه مي نويسند مردي زيبا صورت و عظيم القدر بود و عربها به خاطر علم و دانش و فضيلتي كه داشت نزدش مي آمدند و از دانش او بهره مند مي شدند،و از كساني است كه ظهور رسول خدا(ص)را به مردم بشارت مي داد و مي گفت:زمان ظهور پيغمبري به نام احمد كه مردم را به سوي خداي يكتا و كار نيك و احسان و مكارم اخلاق دعوت مي كند نزديك گشته،از او پيروي كنيد.
نضر
مشهور ميان مورخين و فقهاي اسلام آن است كه نضر پدر قريش است و هر كس نسبش به او رسيد قرشي است.چنانكه در حديثي از رسول خدا(ص)نيز اين مطلب روايت شده است. [3] و نضر در لغت از«نضارت»به معناي زيبايي صورت و جمال گرفته شده و چون نضر بسيار زيبا روي بوده او را به اين نام مي خواندند.
فهر
برخي از اهل تاريخ نوشته اند:در زمان فهر يكي از سركردگان يمن به نام حسان بن عبد كلال با قبيله«حمير»به قصد شهر مكه حركت كرد تا سنگهاي خانه كعبه را با خود به مملكت يمن برده و در آنجا به وسيله آن سنگها خانه اي بنا كند و حاجيان را به آنجا سوق داده يمن را زيارتگاه آنان كند،فهر كه اين خبر را شنيد در تهيه لشكر برآمده قبايل عرب را گرد آورد و به جنگ حسان رفت و او را اسير كرده و قبيله«حمير» را شكست داد و حسان سه سال در اسارت فهر بود تا آنكه مال بسياري براي آزادي خود پرداخت،و چون آزاد شد به سوي يمن حركت كرد و در بين راه از دنيا برفت.و همين امر سبب عظمت فهر گرديد تا آنجا كه اعراب همگي سر به فرمان او درآوردند.
كعب
از آن جمله كعب است كه قوم خود را در روزهاي جمعه كه آن را يوم العروبة مي ناميدند جمع مي كرد [4] ، و ايشان را موعظه مي نمود،و به آمدن پيغمبري از صلب خويش مژده مي داد،و ابياتي در اين باره از وي نقل كنند كه از آن جمله است:علي غفلة ياتي النبي محمد فيخبر اخبارا صدوق خبيرهاو همچنين:يا ليتني شاهد فحواء دعوته حين العشيرة تبغي الحق خذلانادر وجه تسميه وي به كعب گويند به خاطر علو مقام و بزرگي او بوده،زيرا عرب هر چيز مرتفع و بلند را كعب گويد،چنانكه كعبه را از همين جهت كعبه گويند.و به خاطر بزرگي و شخصيت او بود كه پس از آنكه از دنيا رفت اعراب روز مرگ او را تاريخ خود قرار دادند و تا عام الفيل